ابتدا توضیح مختصری در مورد معنای شرک و ریا داده می شود.
شرک یعنى، چیزى را همتا و در عرض خدا قراردادن و آن بر دو قسم است:
شرک جلی و خفی. شرک جلی به معنای انجام مناسک عبادی و اعمال خاصی مانند رکوع و سجود، و ... برای معبودی غیر از خداوند است. البته همراه با این اعتقاد که، آن معبود، شایسته ی مقام خدایی است. این آشکارترین جلوه شرک در پرستش است. اما در قسم خفی و پنهان آن می¬توان به هرگونه دنیاپرستی، جاه پرستی، هواپرستی ، ریا و ...اشاره کرد چنانکه قرآن می¬فرماید: «ارایت من اتخذ الهه هواه- آیا دیدی آن کس را که هوای (نفس) خود را معبود خویش گرفته است؟» (فرقان: 43 و جاثیه: 23)
در تعریف ریا میتوان گفت ؛ ریا وا نمود کردن یا نشان دادن عقاید حقه ،خصائل پسندیده یا اعمال حسنه به مردم جهت منزلت یافتن در قلوب مردم یا اشتهار یافتن در بین مردم به خوبی ،صحت ، امانت ودیانت... بدون قصد صحیح الهی است.
عمل ریائى، ظاهرى دارد و باطنى. ظاهر آن به گونه اى است و باطن آن به گونه اى دیگر. کسی که مرتکب ریا می شود در ظاهر خدا را مى پرستد، ولى انگیزه او براى عبادت، فرمان خدا و یاجلب رضایت او یا کسب کمال معنوى نیست، بلکه هدف جلب توجه مردم و کسب محبوبیت وشهرت در میان آنها و یا دیگر انگیزه هاى مادى است.
در نتیجه عملی که بدون قصد صحیح الهی انجام گرفته باشد مخصوص خداوند نیست؛«قالَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: اَنَا خَیرُ شَریکٍ مَن اَشرَکَ مَعى غَیرى فى عَملٍ لَم اَقبَلهُ اِلّا ما کانَ لى خالِصاً-خداى عزیز فرموده است: من بهترین شریک هستم، کسى که در عمل خود دیگرى را شریک من قرار دهد، آن عمل را قبول نمىکنم تا موقعى که عمل مخصوص من باشد. » (اصول کافى، ج 2، ص 295)
هرگاه حقیقت ریا روشن شود، ثابت مى گردد که ریا نیز یکی از مصادیق شرک خفی می باشد .
حقیقت ریا در کلام معصومین(علیهم الاسلام):
از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده: «کُلُّ رئاءٍ شِرْکٌ إنَّه مَنْ عَمِلَ لِلنّاسِ کان ثَوابُهُ عَلَی النّاسِ و من عَمِلَ للهِ کان ثوابُهُ عَلَی اللهِ-هرگونه ریایی شرک است، هر کس برای مردم کار کند پاداشش به عهده ی، مردم است و هر کس برای خدا کار کند ثوابش بر خداست.»( تفسیر نمونه، ، ج 13، ص 407)
منظور از شرک، شرک خفی است که با ایمان منافات ندارد، بلکه با کمالِ ایمان منافی است.
پیامبر گرامى صلى اللّه علیه و آله به نقل از خداوند متعال فرمود: «یقُولُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَن عَمِلَ عَمَلاً اَشرَکَ فیه غَیری فَهُوَ لَهُ کُلُّهُ وَ اَنا مِنهُ بَری ء وَ اَنَا اَغنی الاَغنِیاءِ عَن الشِّرک- خدا فرموده است کسی که عملی را انجام دهد و غیر مرا ، در آن شریک قرار دهد عمل را مخصوص دیگری قرار می دهم و از آن بیزارم، من در پذیرفتن شریک، از تمام بی نیازان، بی نیازتر هستم.» ( اخلاق شبر، ص 155)
امام صادق علیه السلام:
«اِیّاکَ وَ الرِّیاء فَاِنَّهُ من عَمِلَ لِغَیرِ اللّهِ وَکَّلَهُ اللّهُ اِلى مَن عَمِلَ لَهُ- از ریا پرهیز کنید زیرا ریا، کار براى غیر خداست و خدا او را به کسى که براى او کار کرده حواله مىدهد.» (اصول کافى، ج 2، ص 293)
شناخت عمل ریایی:
بهترین محک برای شناخت اعمال ریائی از غیر ریائی معیارهایی است که در روایات اسلامی آمده است. حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: «ثَلاثُ عَلاماتٍ لِلمُرائى: یَنشِطُ اِذا رَاى النّاسَ وَیَکسَل اِذا کانَ وَحدَهُ وَ یُحِبُّ اَن یُحمَدَ فى جَمیعِ اُمُورِه -ریا کار سه علامت دارد: وقتى عمل او را مردم مىبینند نشاط عبادت دارد، آنگاه که تنها است در عبادت بىحال است و دوست دارد که در تمام کارها از او ستایش کنند.«( اخلاق شبر، ص 156)
درمان ریا:این که بدانیم همه چیز در تصرف و تحت قدرت خداوند متعال است ،و حتی برای جلب قلوب نیز باید توجه صاحب اصلی دلها را جلب کرد.
درمان عملی ریا :
الف) درمان کوتاه مدت: بعضی از واجبات وتقریبا اکثرمستحبات را در خلوت انجام شود.
ب) برنامهی میان مدت: درمان میان مدت این است ؛پیرامون عمل ریایی و عمل از روی اخلاص، اندیشه کند و تفاوت بین آن دو را دریابد.
قرآن کریم از این راه برای تربیت انسان استفاده کرده است و میفرماید:« ... فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْدًا لاَّ یَقْدِرُونَ عَلَى شَیْءٍ مِّمَّا کَسَبُواْ وَ اللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ-کار ریا کار ،همچون قطعه سنگ صافی است که بر آن، (قشر نازکی از) خاک باشد (و بذرهایی در آن افشانده شود) و رگبار باران به آن برسد (و همه خاکها و بذرها را بشوید) و آن را صاف (و خالی از خاک و بذر) رها کند، آنها از کاری که انجام دادهاند، چیزی به دست نمیآورند و خداوند جمعیّت کافران را هدایت نمیکند.» (بقره:264)
ج) برنامهی بلند مدت: تلاش کند ریشههای خودنمایی و ریاکاری را از بین ببرد و ببیند؛ انگیزهی انسان از نشان دادن عمل به دیگران چیست.
برای درمان قطعی ریا باید از امید داشتن به دیگران و اعتماد به آنان دست شست و تنها به خدا امید و اعتماد داشت.به دیگر سخن، برای این که ریشهی ریاکاری سوزانده شود، باید توحید افعالی را در خویش تقویت نمود . برای تقویت توحید افعالی، اگر فرد قدرت تعقل قوی دارد، تلاش کند با دلیل و برهان، سپس با تجارب شخصی با دیگران، دریابد که همه کاره ی عالم خداوند است و از آفریدهای خداوند - بی اذن او - هیچ کاری بر نمیآید .
اگر قدرت تعقل و استدلال عقلیاش خیلی قوی نیست، به استدلالهای نقلی از آیات و روایات توجه کند . وقتی به لحن و ترجمهی قرآن نگاه میکنیم، میبینیم همهی کارها را به خدا نسبت میدهد . به عنوان نمونه همه میدانیم که باران چگونه نازل میشود، اما خداوند اصرار دارد که ای انسان بفهم که خدا، باران نازل میکند . دانهای که روی زمین میروید، خداوند آن دانه را میشکافد و میرویاند.
در حدیث قدسی آمده است که خداوند میفرماید: «به عزت و جلالم قسم، به تسلطی که بر عالم دارم و آن را اداره میکنم، اگر کسی به غیر از من امید ببندد، امیدش را نا امید میکنم .( سپس به صورت گلایه میگوید:) بندهی من خیال میکند کارها در دست دیگران است؟ تدبیر آسمان و زمین و اختیار همه چیز به دست من است و تو سراغ دیگران میروی؟! دیگران از خود چیزی ندارند »
عناوین یادداشتهای وبلاگ
دسته بندی موضوعی
دوستان